علت عصبانی شدن های زیاد من چیست؟
(قسمت اول)
در ادامه ی مطالب هفته ی گذشته، به علت های وقوع عصبانیت می پردازیم تا با اشراف پیدا کردن به علل، در انتها به راه حل برسیم.
🌸بچه ها اراده ی آزاد دارند
بچه ها برای خود اراده ی آزاد دارند، درست است که آنها نمی توانند به تنهایی و مستقل عمل کنند و زنده بمانند اما درست از بدو تولد شما نمی توانید آنها را به انجام کاری وادار کنید.
شما نمی توانید آنها را وادار کنید غذا بخورند،بخوابند،گوش کنند، حرکت کنند، حرف بزنند، بگویند لطفا یا عذر خواهی کنند یا به دستشویی بروند!
بچه ها، بچه هستند. از دیدگاه ما بزرگتر ها کارهای آنها عقلانی نیست.
بیشتر وقت ها ما نمی توانیم دلیل کارهای آنها را بفهمیم، زیرا آنها خودشان هم نمی فهمند. بچه ها، بزرگسالان کوچک نیستند. آنها راه طولانی در پیش دارند تا زندگی واقعی را درک کنند.
حالا چطور این مسئله تبدیل به یکی از دلایل عصبانیت ما می شود؟
بنابر اطلاعات بالا، ما نمی توانیم کودکانمان را کنترل کنیم. وقتی آنها نمی خواهند کارها را طبق میل ما انجام دهند و وقتی هیچ شیوه ای برای تربیت نداریم و آنها بر کارهایشان پافشاری می کنند، طبیعتاً عصبانیت اتفاق می افتد.
🌸انتظارات ما با واقعیت متفاوت است.
به زمانی که در انتظار تولد فرزندتان بودید فکر کنید، آیا دیدگاه تان به زندگی متفاوت از جایگاهی که الان هستید نبود؟
خودتان را در یک خانه ی دلنشین تصور نمی کردید؟ در حالی که کارهای روزانه تان را انجام میدادید کودکتان در حال بازی یا مشغول انجام کارهایش بود و همگی خوشحال بودید؟
هیچ گاه در تصورتان هم نمیگنجید که با عصبانیت در حال مرتب کردن اتاق خواب باشید!
زمانی که انتظارات ما با واقعیت همسان نباشد، موجب ناراحتی و عصبانیت می شود. این موضوع درباره ی همه ی انتظارات ما از زندگی خانواده مان صادق است. هرچه فاصله بین انتظارات ما با واقعیت بیشتر باشد، عصبانیت بیشتر بروز خواهد کرد.
به مثال زیر توجه کنید.
شما در یک روز تعطیل تصمیم می گیرید با دو فرزند خود به شهر بازی بروید ، در ذهن و فکر خود یک روز شاد خانوادگی را تصور می کنید. واقعیت نمی تواند خیلی با تصور شما فاصله داشته باشد.
اولین مورد در ماشین در راه شروع می شود، بچه ها سر یک مسئله بی اهمیت با هم دعوا می کنند، و این تازه آغاز ماجرا است، به محض این که رسیدید ، هر کدام از فرزندانتان دوست دارند به یک بخش از شهر بازی بروند. دعوا شروع شد، تا جایی که شما تصمیم میگیرید به یک بخش دیگر از مکان های مورد نظر هر دو فرزندتان بروید تا دعوا تمام شود، حالا بچه ها هر دو از دست شما عصبانی هستند. برای کم کردن این جو منفی میروید که یک خوراکی بخرید، اما حالا مشکل پیچیده تر می شود چون هر کدام یک چیز متفاوت که به هر دلیلی شما تمایل به خریدش را ندارید، می خواهند.
همه چیز همین طور پیش می رود تا شما ناگهان از شدت عصبانیت ما بین بازی ها تصمیم می گیرید بچه ها را به خانه برگردانید و بقیه بازی ها را هم انجام ندهید. بچه ها تمام راه برگشت قیافه می گیرند و غر میزنند و شما از روزی که خراب شده و وقت و هزینه ای که کرده بودید بسیار عصبانی هستید.
این یک نمونه ساده از تفاوت انتظارات با واقعیت بود.
با قسمت دوم از این مبحث هفته ی آینده در کنار شما خواهیم بود.
#ریحانه_کحالی